رندگان با قدمت 150 میلیون ساله خود از نام آشناترین مهرهدارانی هستند که به دلیل تنوع گونهای و سازگاری بالا، امکان حیات در قلمرو پهناوری از کره زمین را به دست آوردهاند.
در ایران حدود 535 گونه پرنده شناساییشده که البته همه آنها بومی نیستند. برخی برای زاد و ولد، بعضی برای زمستان گذرانی حتی برخی برای گذراندن تابستان، تعدادی به صورت مهاجر عبوری و البته برخی دیگر هم به صورت اتفاقی یا صرفا برای یک بار در کشور ما دیده شدهاند. غنای پرندگان در ایران مدیون طیف گسترده زیستگاهها و البته موقعیت جغرافیایی خاص این کشور به عنوان محل تلاقی سه منطقه عمده جانوری یعنی پالئارکتیک، اورینتال و آفروتروپیکال است. برخی محققان باور دارند جنبههای مثبت حضور پرندگان در ایران در آن حد است که با ظرفیتسازی میتوان نهتنها امکان بقا را برای برخی گونههای در معرض خطر افزایش داد بلکه حتی از مزایای اقتصادی پرندگان در عرصه گردشگری نیز سود جست. علیرضا هاشمی، کارشناس ارشد مهندسی محیطزیست در رشته تنوع زیستی و زیستگاهها یکی از متخصصانی است که در زمینه پرندهشناسی و پرندهنگری در ایران فعالیت میکند. او یکی از مولفان اطلس پرندگان ایران و نویسنده همکار کتاب «راهنمای صحرایی پرندگان تهران و حومه» نیز است. هاشمی همراه دکتر محمد کابلی، تحقیقاتی در زمینه استفاده از تکنیکهای ردیابی و تعیین قلمرو پرندگان بخصوص در مورد گونه آندمیک ایران یعنی زاغ بور انجام دادهاند که در آن از شیوه رادیوتله متری و تجزیه و تحلیل کامپیوتری بهره گرفته شده است. گفتوگوی «جامجم» را با وی در ادامه میخوانید.
با توجه به این که پرندگان میتوانند شاخص خوبی برای سنجش وضع محیطزیست باشند، شرایط زیستگاهها را در ایران چگونه برآورد میکنید؟
البته پاسخ دقیق به این پرسش به کار تخصصی و آماری نیاز دارد، اما به صورت تجربی میتوان گفت در این مورد هر دو جنبه خوب و بد کنار هم دیده میشود. این امکان وجود دارد برخی مناطق وضعی بهتر داشته و برخی تخریب بیشتر را تجربه کرده باشند، اما متاسفانه این روزها نیمه خالی لیوان بر نیمه پر سبقت گرفته است. عواملی همچون تغییر آب و هوا و بخصوص گرمایش کره زمین هم در این مورد بیتاثیر نبوده است. این عوامل در کنار توسعه صنعتی و تخریب زیستگاهها میتوانند حتی اثر مضاعفی را هم اعمال کنند.
از این نظر آیا میتوان در مورد وضع زیستی شهری همچون تهران نیز نتیجهگیری کرد؟
بله، برخی بر این باورند شهر تهران میان دود و آلودگی غرقشده و همه باغها تخریب شدهاند لذا پرندهای نمانده است ولی وضع اینگونه نیست. بررسی حدود هفت سال گروه طرلان نشان میدهد بیش از 150 گونه پرنده در تهران دیده میشود. هرچند تخریب فضاهای سبز شهری خصوصا باغهای قدیمی بسرعت ادامه دارد، ولی از طرف دیگر افزایش سرانه فضای سبز و ایجاد پارکها و مناطق طبیعی تهران را نیز نباید نادیده گرفت. در حال حاضر این مناطق دارای پوشش نسبتا جوانی است، اما تصور شخصی من این است که آنها هم بزودی به زیستگاههای مناسبی (یا حداقل لکههای مناسبی) برای پرندگان تبدیل خواهد شد که تا حدی میتواند فشار تخریب حاضر را کم کند. البته امیدوارم در این روند از گیاهان بومی بیشتر استفاده شود تا نتایج بهتری را شاهد باشیم. این مورد را هم نباید نادیده گرفت که اگر وضع شهر تهران بهبود یابد، شرایط پرندگان از این هم بهتر خواهد بود. این وضع با انجام پروژههای زیستمحیطی بینالمللی نظیر آنچه من با دفتر کمکهای کوچک زیستمحیطی سازمان ملل متحد ترتیب دادهام، بهتر هم خواهد شد.
این پروژه در چه زمینهای است؟
نام پروژه «پرندهنگری، راهی به سوی بهرهبرداری پایدار تنوع زیستی با مشارکت مردمی» است. هدف اصلی، رسیدن به حفاظت مردمی از تنوع زیستی در راستای اهداف هزاره سازمان ملل متحد و توسعه پایدار است، اما به زبان سادهتر یعنی از تماشای پرندگان و ترویج این فعالیت بهجایی برسیم که نهتنها علاقهمندان زیادی به این فعالیت بپردازند، بلکه حتی بتوان از افراد محلی هم به عنوان راهنما استفاده کرد و عملا درآمد جایگزینی برای آنها ایجاد کرد. به این ترتیب افراد محلی خود به حافظان محیطزیست تبدیل میشوند و برای حفاظت از پرندگان و محیطزیست بیشتر تلاش خواهند کرد.
تماشای پرندگان یک شاخه از دانش مثل پرندهشناسی است؟
نه، اصلا این طور نیست. پرندهشناسی شاخهای از جانورشناسی است که به مطالعه زندگی پرندگان میپردازد، اما پرندهنگری نوعی فعالیت تفرجی به منظور مشاهده و بررسی پرندگان در طبیعت است. لذتبردن از مشاهده پرندگان در طبیعت از اولویتهای این بخش خاص از صنعت اکوتوریسم است.
ظرفیت پرندهنگری در ایران به عنوان یکی از زیرمجموعههای صنعت اکوتوریسم را چگونه ارزیابی میکنید؟
ما در ایران ظرفیت مناسبی در مورد تماشای پرندگان داریم. برعکس آنچه ابتدا در ذهن هرشخصی تداعی میشود، باور اینجانب این است که این صنعت بیش از گردشگری خارجی میتواند موجب رونق گردشگری داخلی باشد. هم اکنون نیز آمار برنامههای پرندهنگری در کشور با سالهای قبل قابل مقایسه نیست و وضع روبه رشدی را نشان میدهد. به نظر میرسد زمینه فرهنگی و تاریخی ما ایرانیان نیز به این امر سرعت میبخشد که خود جای بسی خوشحالی است، چراکه اگر این فعالیت به درستی اجرا شود، دستاوردهای خوبی به همراه خواهد داشت.
با توجه به این که برخی گونهها نظیر عروس غاز، درنای سیبری، شاهین و... در معرض خطر انقراض هستند، آیا پذیرش گردشگر باعث نخواهد شد فشار مضاعفی بر این گونهها وارد شود؟
اگر این فعالیت به صورت مسئولانه باشد، خیر. نه تنها فشاری وارد نمیآورد که باعث تحکیم حفاظت نیز خواهد بود. کما این که تجارب جهانی در سایر کشورها این مورد را ثابت میکند. اما واقعیت این است که پذیرش گردشگر همانند شمشیری دولبه است که اگر مسئولانه هدایت نشود اثرات بسیار مخرب و غیرقابل جبرانی خواهد داشت. در اینجا نقش ارگانهای حفاظت محیطزیست بیش از پیش مشخص میشود، چون آنها هستند که وظیفه تعیین بایدها و نبایدهای فعالیتهایی از این دست را به عهده دارند. در کشور ما هنوز محدودیتهای مناسب با این فعالیت چندان که باید تدوین نشده، لذا باید کمی محتاطانه عمل کنیم.
از دید کلی جذب گردشگر در مناطقی که گونههای آن دارای ارزش حفاظتی هستند، چگونه برنامهریزی میشود؟
البته این موضوعی تخصصی است، ولی بهطور کلی باید بر اساس منطقهبندی مشخصی صورت پذیرد و پس از مشخصشدن مناطقی مثل محدوده تفرج (متمرکز یا غیرمتمرکز) و مواردی چون ظرفیت برد اکوتوریسم منطقه که تهدیدات و موارد حفاظتی نیز در آنها مدنظر قرار میگیرد؛ چنین برنامهریزیهایی اجرایی شوند. حتی ممکن است در هرفصل با توجه به مواردی چون زادآوری، محدودیتها متفاوت باشند. خوشبختانه گویا بسیاری از این زونبندیها توسط سازمان حفاظت محیطزیست انجام شده و باید منتظر نتایج آن بود، اما یک نکته دیگر آن که حتی بخش خصوصی هم میتواند برای مناطق در تملک خود با مشورت متخصصان چنین محدودیتهایی اجرا کند، چنان که در دیگر کشورها نیز مرسوم است. تحت این شرایط پایداری تنوع زیستی منطقه نیز تضمین خواهد شد.
به طور اخص در مورد گونهای نظیر زاغبور که پرنده بومی ایران است، تجزیه و تحلیلهای شما مبتنی بر جذب گردشگر است یا دور نگهداشتن آن؟
پاسخ به این پرسش کمی مشکل است، چرا که به عوامل گوناگونی بستگی دارد. در وهله اول این که زمان و مکان باید مشخص شود. یقینا در فصل زادآوری باید حریم امن گستردهتری برای گونه در نظر گرفته شود. ولی خارج از این فصل بسته به منطقه میتوان شرایط متفاوتی در نظر گرفت. مثلا زاغبور را تنها در مناطق حفاظتشده یا زونهای کاملا امن نمیتوان یافت و خوشبختانه در بسیاری مناطق آزاد که به هیچ مجوزی نیاز ندارد هم یافت میشود. خارج از فصل زادآوری، چنین محلهایی به محدودیتهای کمتری نیاز دارند، اما نکته مهم این است که ما باید در کل منشوری اخلاقی برای فعالیت پرندهنگری داشته باشیم که همهگیر و جامع باشد. آن وقت طبیعتا کمی خیالمان راحتتر خواهد بود. ما در گروه پرندهنگری و پرندهشناسی طرلان سرگرم تهیه چنین منشوری هستیم و امیدوارم با مشورت دیگران کاملتر شود.
منظورتان از تکنیکهای علمی تعیین قلمرو چیست؟
اگر بخواهیم از کلمات تخصصی دوری کنیم، میتوان اینطور توضیح داد که پیشتر با وصلکردن چند نقطه از محل مشاهده یک گونه، گسترهای برای قلمرو یا پراکنش آن گونه تعیین میشد که میتوانست نشان دهنده حضور احتمالی یک گونه پرنده خاص در آن منطقه باشد. اما امروزه با گسترش و پیشرفت تکنیکهای جدید و بخصوص استفاده از نرمافزارهای تخصصی این امر بسیار پیچیدهتر و دقیقتر شده است و تنها ترسیم یک چندوجهی بین نقاط کفایت نمیکند، بلکه با داشتن اطلاعاتی بیشتر از حضور گونه و عواملی مثل تراکم نقاط حضور گونه یا حداکثر فاصله از مرکز پراکنش میتوان به نتایج دقیقتری دست یافت. حتی میتوان نوعی پیشبینی از این پراکنش یا قلمرو نیز ارائه کرد. به طور کلی اطلاعات بیشتر به معنی نتایج دقیقتر است.
با توجه به خشکشدن تالابهایی نظیر گاوخونی از نظر رفتارشناسی تا چه اندازه این احتمال وجود دارد که با مساعدشدن شرایط، پرندگان دوباره به این زیستگاهها بازگردند؟
نکته مهم این است که تالاب یکروزه ایجاد نشده که در زمان کوتاهی احیا شود، لذا پس از تخریب آثار آن باقی خواهد ماند، هرچند تجربیات جهانی نتایج امیدوارکنندهای را نشان میدهد، اما مواردی هم هست که باید در نظر گرفته شود. از مهمترین این عوامل حفاظت از گونههای باقیمانده است. وقتی تالابی مثل گاوخونی خشک میشود بسیاری از پرندگانی که هر ساله به آن مهاجرت میکردند یا در آن ساکن بودند به زیستگاههای اطراف میروند. حال اگر ما در این زیستگاهها حفاظتی به عمل نیاوریم و با صید و شکار، کل یا بخش اعظم جمعیت را نابود کنیم، پس از احیا یا بهبود وضع زیستگاه قبلی، ذخیرهای برای جایگزینی وجود نخواهد داشت. متاسفانه این روندی است که اکنون در حال وقوع است.
پرندهنگری
تماشای پرندگان شاید به ظاهر فعالیتی ساده باشد، اما اگر مسئولانه و با در نظر گرفتن بایدها و نبایدها انجام شود، میتواند فعالیتی همراستا با حفاظت محیطزیست باشد. اولین فایده آن شاید پایشی دائمی اما داوطلبانه از این بخش از حیات وحش باشد.
یک مدیریت مناسب، این فعالیت را به نیرویی مفید برای حفاظت پایدار از تنوعزیستی کشورمان بدل خواهد کرد. شادمانی و لذت تماشای پرندگان در کنار دستاوردهای زیست محیطی آن چنان است که بسیاری از کشورها با نگاهی ویژه به این بخش از صنعت اکوتوریسم مینگرند و در این مسیر راههای ناهموار بسیاری را نیز هموار کردهاند.
هر شخصی میتواند با کمی حوصله و دقت از تماشای پرندگان اطراف خود لذت ببرد و امیدوار باشد این فعالیت نه تنها هم راستا با طبیعت است بلکه حتی پژوهشگران را برای رسیدن به اهدافشان یاری خواهد کرد. در حقیقت تماشای پرندگان میتواند بخشی از برنامه بزرگ حفاظت از آنها باشد.
فرناز حیدری / جام جم